۲-۳- خصوصیّات فرد سازگار
راجرز و مازلو[۱] بیشتر بر ویژگیهای مثبت نظیر آفرینندگی[۲] و شکوفایی استعدادهای بالقوه تأکید دارند.هریک از این نظریهپردازان نگرش منحصر به فرد خود را برای سازگاری و رشد روانی عرضه میکنند و استعدادهای بالقوه آدمی را برای بهتر شدن یا بیشتر شدن از آنچه هست، از نظری متفاوت میبینند.
دو معنی را میتوان با ناسازگاری مرتبط دانست، یک معنا اساساً مفهومی اجتماعی است، فردی سازگار نیست که نتواند به طور مناسبی در محیط معلومی تعامل کند. معنای دیگر زمانی است که او نتواند ارضای احتیاج کند،حتی اگر رفتارش برای جامعه مناسب باشد.اشکال دائم در ارضای احتیاج یا عدم توانایی در یادگیری طرق مورد قبول اجتماعی برای ارضای آنها،غالباً منجر به ایجاد الگوهای رفتاری ناسازگاری میشوند به طوری که فرد نتواند به طریق مناسبی در هر موقعیّتی خود را سازگار کند.
از ویژگیهای دیگر فرد سازگار این است که به میزان کافی میتواند فعّالیت کند و برای کاری که به عهده گرفته است شایستگی لازم را داشته باشد و درنتیجه لزومی نمیبیند که شغل یا رشته تحصیلی خود را مرتّب تغییر دهد.از اضطراب و تعارضی که او را از فعالیت سود بخشی باز دارد، دوری میجوید.بتواند با مشکلات مواجه شود، درباره آنها بیندیشد و تصمیم بگیرد و عمل کند،از زندگی خانوادگی لذّت ببرد، بتواند نیازها و افکار وعواطف دیگران را بشناسد و پاسخها و واکنشهای مناسب ازخود نشان بدهد، بیماری جسمی نتواند شایستگی و فعالیتهای او را کاهش دهد.بتواند با استفاده از امکانات وجودی خود و امکانات محیطیش تا حد ممکن با مردم همکاری اقتصادی و اجتماعی داشته باشد.دانستن این نکته که عوامل خارجی را نمیتوان متناسب با احتیاجات خود تغییر داد و پذیرفت و از آنهایی که نمیتوان تغییرشان داد، بدون رنجش عبور کرد.فردی سازگار است که بتواند صلاحیت و شایستگی خود را برای تغییر دادن اوضاع و کسب مهارتهای لازم در روابط اجتماعی گسترش دهد، عواطف خود را قبول داشته باشد،در فعالیتها و مسئولیّتهای اجتماعی شرکت کند.انسان سازگار خودواقعی را منشأ اعمال، افکار ورفتار خود میداند.انسان سازگار یا سالم مسئولیّت همه اعمال، افکار ورفتار خود را میپذیرد و عاقلانه به آن نتایج میاندیشد.از ویژگیهای دیگر فرد سازگار این است که از به کارگیری دائم و طولانی مدت مکانیزمهای دفاعی خودداری میکند.استفاده همیشگیازمکانیزمهای دفاعی، شخص را به تدریج از واقعیّت دور میکند،در حالی که شخص سازگار مقدار معیّنی از اضطراب را میپذیرد و طبعاً وقتی وجود اضطراب را بپذیرد بسیارکم احتیاج به استفاده از روشهای دفاعی خواهد داشت.فرد سازگار برای شناخت انگیزههای خود تلاش میکند، روشهای کاهش تعارض و ناکامی را میداند و به کار میگیرد.شخص سازگار باید بپذیرد بعضی از ناکامیها را تحمّل کند،زیرا در حقیقت تحمّل ناکامی مانند پذیرش اضطراب نشانه سازگاری مطلوب در شخص است و شخص سالم یاد میگیرد که ناکامی را به عنوان یک واقعیّت عادی زندگی بپذیرد(آمالی،۱۳۹۰).
[۱] Mazlowe
[۲] creativity